جنایت امروز ماهیت خشن فتنه ضد دینی ۴۰ روز گذشته را مشخص کرد
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۷۳۶۲۳
این بیانیه به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»
سوره صف آیه ۸
انقلاب اسلامی ایران به عنوان بزرگترین انقلاب دینی جهان در دورانی که ابرقدرتهای شرق و غرب بر کوس بیدینی میدمیدند و در شرق عالم آن را افیون و در غرب عالم آن را ناکارآمد میدانستند، با رهبری دینشناسی بزرگ پا به میدان نهاد و پویایی و نتیجه بخش بودن دین را به جهانیان شناساند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نهال نوپایی که در سال ۵۷ کاشته شد بهرغم توطئههای مختلف از جمله غائلههای قومیتی، کودتا، ترور، جنگ، فتنههای مختلف و تحریم، امروز به درخت تنومندی تبدیل شده است که هیمنه پوشالی مادیگرایی را در هم پیچیده تا جایی که شاهد خیزشهایی مردمی در کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، انگلیس و برخی کشورهای دیگر هستیم و از سوی دیگر افول استکبار را تسریع بخشیده و انتفاضه جدیدی را در سرزمینهای اشغالی رقم زده است.
بر همین اساس دشمن تمام توان خود را در حمله به ایران اسلامی به عنوان «حرم و حریم دین» به کار گرفته است و تلاش میکند با حمله به نهادها و نمادهای دینی، چون حمله به روحانیت در مشهد مقدس، آتش زدن قرآن، درب مساجد و مراکز دینی، مقابله با حجاب در جهان که در اروپا و کشورهای، چون فرانسه در قالب قانون منع حجاب و در ایران با از سرکشیدن چادر و آتش زدن روسری متجلی شد و همچنین ترویج بیعفتی و بیبندوباری، تصویری و صدایی مغایر با خواست ملت ایران به جهان عرضه کند، در حالی که اعتکاف، راهپیمایی میلیونی اربعین، راهپیمایی جاماندگان در داخل، برپایی ایستگاههای صلواتی توسط جوانان دهه هشتادی و دهه نودی و دهها نماد دیگر گویای حقیقت و خواست اصلی ملت ایران در دفاع از دین است.
حمله مسلحانه به زائران شاهچراغ و به شهادت رساندن جمعی از این زائران یادآور جنایت ددمنشانه منافقین در بمب گذاری در حرم رضوی و استفاده از حربه ایجاد رعب و وحشت برای دور کردن مردم از دینداری، قرآن و عترت است.
انجمن روزنامهنگاران مسلمان استان اصفهان ضمن تجدید میثاق با ولایت فقیه با محکوم کردن این اقدام مذبوحانه، به مسئولان نظام اسلامی دلسوزانه یادآور میشود؛ جنایت امروز ماهیت خشن فتنه ضد دینی ۴۰ روز گذشته را مشخص ساخت و لذا در برخورد با بانیان، مجریان، حامیان و مشوقان این فتنهها نباید مماشات کرد و خطاب به دشمنان اسلام و انقلاب اعلام میکند ملت حسینی ایران اسلامی، در راه قرآن و ولایت تا پای جان ایستاده است و بر این عهد تا آخرین قطره خون استوار است. باشگاه خبرنگاران جوان اصفهان اصفهان
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: انجمن روزنامه نگاران مسلمان حادثه تروریستی شاهچراغ انقلاب اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۷۳۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.
چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.
به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.
بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماههای حیات زمینی فرزندش میگوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفتهای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان میبرد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.
مادر شهید ادامه میدهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا میآوری. جاهای دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعهای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.
وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن میخواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضاای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالاها زندگی کنی. ما برای تو آرزوها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و میگفت روزی میرسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.
این مادر شهید میافزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا میرفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو میکند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار میدهد. پرسیدم: چرا همچین کاری میکنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن میکنند.
بانو عبدالخانی ادامه میدهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد میشد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن میکردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت میرسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن میکنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.
خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار میدارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، میخواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا میبرد و برسر مزار آنها قرآن میخواند و از مقام شهدا برای مادر میگفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.
خواهرشهید بیان میدارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را میدیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر میگوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.
خواهر شهید میافزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.
انتهای پیام/